این عطر روحدود ۸ یا ۹ سالگیم، یکی گذاشت توی جانماز صورتی و سفیدی که کادوی جشن تکلیفم بود. تستر بود. شاید ۵ میل. خیلی، خیلی، خیلی خوش بو بود و خیلی دوسش داشتم. هر سال موقع خونه تکونی اونو از توی قوطی های کوچیکم در میاوردم قوطی رو تمیز میکردم، فکر میکردم نگهش دارم یا نه؟ میبوییدمش و نگهش میداشتم. موقعی که وسایلم رو جمع کردم و اومدم خابگاه، بوییدمش و نگهش داشتم. موقعی که ازدواج کردم و وسایل اتاقم رو جمع کردم، همینطور. هر سال موقع خونه تکونیِ کشوی میز آرایشم، موقع اثاث کشی ها. همیشه اونو تا نزدیک بینیم میاوردم و بعد مثل یه دارایی ارزشمند حفظش میکردم. توی این همه سال درشو باز نکردم، که مبادا بوش از بین بره، یه بار خاله بهم یه عطر خیلی خوشبو داد. استفادش کردم تموم شد بردم عطر فروشی و گفتم از این میخوام. خیلی تلاش کرد ولی بویی استشمام نکرد. این ۵ میل رو من تا الان که ۲۸ سالمه نگهش داشتم. امشب رفتم پاساژ برای خرید ادکلن، پرسیدم چمستری دارید؟ یه ظرف شیشه ای کتابی با مایع سبز رنگ آورد. گفتم یه شکل دیگشو ندارید؟ گفت اورجینالش همین شکلیه. بوییدمش. خودش بود. وقتی توی خیابون راه میرفتم بوشو حس میکردم، دستم هنوزم بود چمستری میده. گذاشتم توی کیفم تا برای ۱۱ ام بهت هدیه بدم. این بزرگ ترین و عمیق ترین و عزیز ترین و بهترین چیزی بود که میتونستم برات بخرم