زخم و زیلی خاک و خولی چشم بسته کشون کشون دنبال سر کسی
هر کسی بهم نگاه میکنن میپرسه ارزش داره؟ چطوری توضیح بدم؟ برای این بدن، نه! این روح لطیف، نه! این من پر طمطراق، نه! ولی برای این دل که توی سینه میتپه خیلی ارزشمنده. هر خراشی که برمیدارم مقدسه. هر اشکی که میریزم الماسه. هر نفسی که سنگین میشه الهه است. هر راهی که بسته میشه شاهراهه. این دل تمام من رو دنبال سر خودش میکشونه.. عقل قانع شده و فرمان از دست و پا برمیداره. زخم و زیلی. خاک و خولی. کشون کشون، دنبال سر کسی.