ح. یه آدم خیلی موفق و خفن توی حوزه تک هست. این روزا داره سافت اسکیل های ارتباط با کارفرما رو بهم یاد میده، روزی نیم ساعت یک ساعت صحبت میکنه، توی موقعیت سکوت میکنه و منتظر میمونه، و به نوع واکنش من به موقعیت بازخورد میده. خیلی برام جالبه. واقعا توی این مسائل گیرایی بالایی ندارم و مدام موقعیت های مختلف رو باهم قاتی میکنم، پیمانه هایی که دارم و متر و معیار هام رو گم میکنم. علتش واضحه، نمیتونم مسائل دنیای بیرونم رو به ساختار صفر و یک مغزم مپ کنم. برای همین بار ها گیج میشم. ح. خودش خدای سافت اسکیله، وقتی ازش سوال میپرسم به جای اینکه یه جواب کوتاه درست و متقن بده، بهم یه مسیر جالب نشون میده، بعد من باید ازون مسیر یه الگو در بیارم. خب چندان آسون نیست. دلم میخواد ازش بپرسم این از اولی که دنیا اومدی دیفالت روت نصب بود؟ یا به مرور یادش گرفتی؟ امروز ک. میگفت آقای ح. داره به شما سافت اسکیل های خیلی ارزشمندی یاد میده. همینطوره. این چیزایی که بهم میگه دقیقا «چرایی» های موفقیت خودش و خیلیای دیگه هستن. امیدوارم بتونم درسا رو خوب پس بدم و بعدا سرم رو بگیرم بالا و بگم من این مهارت ها رو به لطف آقای ح. یاد گرفتم. و به لطف خدا.