من راهی تو ام

ای مقصد درست

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

تگدر تحچی بالعربی؟

داستان مربوط میشه به دو سال پیش. با امسال، سه سال پیش. وقتی که بعد از  چند تجربه پیاده روی قدرت عربی صحبت کردنم از «شکرا » به «جزاکم الله » ترقی پیدا کرده بود. کاظمین بودیم و حرم. و با مامان بابا قرار گذاشته بودیم ساعت 9 باب الجواد. از همونجایی که جدا شدیم مسیر رو به خاطرم سپردم خب از باب الجواد وارد شدم اینجا باب المراد بعدش باب القبله و... موقع برگشت هر چی به حافظه ی مشکوره -رحم الله علیه- فشار آوردم که قرارمون باب الچی بود یادم نیومد. فقط باب المرادش توی ذهنم مونده بود. که اون رو هم گم کرده بودم. GPS ذهنم کلا از کار افتاده بود و چپ و راستمو از هم تشخیص نمیدادم. معمولا توی ایام اربعین از هر 5 نفری که دور و برت میبینی 1 یا 2 تاشون ایرانی هستن و تقریبا میتونی توی مشکلات نگران اینکه عربی بلد نیستی نباشی. اما اونموقع من توی یکی از کوچه های پشت حرم بودم و هیچ ایرانیای به چشمم نمیخورد. چند تا عراقی بودن که خب از این جوون های اسلش پوش خالکوبی دار کاکل خروسی. بیخیال شدم. یه موکب کنار دیوار بود. رفتم اونجا. معمولا توی این مواقع جمله ای که میخوام -اصطلاحا- بلغور کنم رو از قبل توی ذهنم آماده میکنم که کمتر سوتی بدم و بیشتر ضایع نباشم. مرور کرده بودم .. أینَ البابَ المُراد.. أینَ البابَ المُراد.. أینَ البابَ المُراد.. خب آماده بودم. رسیدم پیش موکب دار. صدام رو صاف کردم و سعی کردم یه جوری که اصلا ضایع نباشه بلد نیستم، لهجه عربی به خودم بگیرم. و نطق کردم : «عَخی. عَینَ الْبابی الموراد».

افتضاح بود. افتضاح بود. نمیدونم چرا الف اخی و أینَ رو به حلقی ترین حالت ممکن گفتم و مُراد رو موراد و کلا خراب کرده بودم. آقای توی موکب که مشغول شربت ریختن بود یه لحظه مکث کرد. رفت توی فکر. بعد از چند ثانیه رفرش کرد و با دست اشاره کرد به سمت راستش و خیلی فارسی گفت: همینجاست. 

تقریبا میتونم بگم که توی اون لحظه  ماست زده شده بودم. لبخند بر لب خیره شده بودم بهش و سعی میکردم به خودم بگم که هیچ سوتی ای ندادم. خیلی خوب و روون عربی صحبت کردم.این آقاهه ایرانی نبوده. حتی اگه ایرانی بوده  اصلا بروی من نیاورده و به طور خلاصه خیلی موفق عمل کردم. کار از کار گذشته بودم. اعتماد به نفسم رو گذاشتم توی کیفم و زیپشو بستم. لبخند بر لب، صدام رو زیر کردم، یک «ممنون» خیلی لطیف و نرم گفتم و جوری که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده راه افتادم سمت باب المراد.

.

.

.

.

← وقتی داشتیم با خانواده ازون مسیر برمیگشتیم مامان اینا رفتن شربت بخورن. ولی من اضهار داشتم که کلا از شربت متنفر شدم.

← از این دست اتفاقات چند بار دیگه هم برام افتاد. هیچ کدومشون انقدر غلیظ و جدی و با اعتماد به نفس عربی حرف نزده بودم. به هر حال. بعد ازین اتفاق همیشه قبل از ارتباط برقرار کردن یه پروژه احراز هویت دارم که از سوتی های احتمالیم پیش گیری کنه.

← ریپلای روی این پست

← (از شرایط مسابقه گذاشتن عکس بود. خب میخوام اعتراف کنم که نخواستم بیخیال پست گذاشتن بشم به خاطر اینکه حوصله ندارم بین 4۰۰۰ عکس از 4 سال اربعین سرچ کنم. اگه رفتم و عکس مناسبی پیدا کردم، حتما میزارمش.)

  • ۶ پسندیدم
  • ۷ نظر
    • استیص‍ ‍آل
    • شنبه ۱۲ مهر ۹۹

    گوگل و عمر ابن سعد و شمرا

    اومدم بگم که چهار پنج روزه درگیر نصب اندرویید استادیوم. نه نصب اندروید استادیو، دقیق تر نصب SDK هاش منو صاف کرده. چون گوگل ایران رو تحریم کرده و اجازه نمیده آنلاین نصبشون کنیم. میتونم بگم رسما آسفالت شدم. آفلاین که هر چی تلاش کردم نشد نصبشون کنم. پس رفتم سراغ دور زدن تحریم ها و الان میتونم بگم که یه پروسه دانلود نسبتا طولانی رو پشت سر گذاشته و ساکسس و فینیش و بعدش ینطور به نظر میرسه که انگار نه انگار. هیچ تغییری نکرده. دلم میخواد پروژه هایی که ساختمو دیلیت کنم اما همین کار ساده رو هم بلد نیستم. داشتم میگفتم چی شد که فکر کردم بهتره برم اندرویید یاد بگیرم و اون این بود که چند مدت به شدت درگیر این بودم که «امروز غذا چی بپزم» پس رفتم یه سرچی توی گوگل پلی کردم که میتونم بگم برنامه های متعددی بود اما مشکل همشون این بود که 1- تقویماشون میلای بود و 2- تقریبا هیچکدومشون قابلیت تنظیم شخصی سازی دوره های غذایی رو نداشتن. یعنی یکی داشت ماهانه. ما وارد میکردیم خودش شلخته میچید. یکی داشت هفتگی. ولی هیچکدوم این قابلیت رو نداشت که بعضی غذا ها رو هفتگی ریپیت کنه و بعضی غذا ها رو ماهانه. یا این قابلیت که برای غذا ها تگ تعریف کنیم و اون بگه که مثلا این  ماه فیبر کم مصرف کردی. از همه اینا ساده تر . من یه چیزی میخواستم که بدون اینکه تاریخ بده بر اساس روزای هفته با یه سیکل دو هفته یا یه ماهی توش برنامه غذایی وارد کنم و هر روز اون لیست رو به من نشون بده. فعلا برنامه چی بپزمم رو توی اکسل وارد کردم اما خب این برام کافی نیست. برنامه ها ی سنگین که البته این سنگین نیست تحت وب نوشته میشن و من با php کار کردم. یعنی اگه یه روزی خواستم برنامم رو گسترش بدم و مخاطباش رو خیلی بیشتر کنم خیلی راحت میتونم با php سینکش کنم. حتی همین برنامه سادم رو هم میتونم تحت سرور بنویسم. بلاخره این چیزیه که رو بورسه. در نهایت با همه ی کلنجار هام اینطور به نظر اومد که تونستم دی ان اس های کامپیوترم رو روی «شکن» ست کنم و تحریم های گوگل رو دور بزنم. اما هنوز هم معلوم نیست چون اندرویید استادیو مشغول پراسس کردن گریدل هاست (من هم نمیدونم این یعنی دقیقا چی) و من هنوز هیچ مثلث قرمز ثابت شده ای نمیبینم(وسط کار یسری مثلثای قرمز میومدن و میرفتن و من برای همین ک واینمیستادم خداروشکر میکردم).حالا منتظرم ببینم چطور تموم میشه یا باید ببرم در مغازه و بگم یه کاریش کن من میخوام کد بزنم.

     

     

    هیچ مثلث قرمزی نشون نداد. اما چند تا دایره قرمز نشون داد و یک سری ارور که حدس زدم برای مشکلات قبل از دانلود بوده و باز هم روی لینک آبی رنگ که احتمال میدم سلف فیکسینگ مشکلا باشه کلیک کردم و منتظرم ببینم نتیجه بعدی چی باشه.

     

     

    دایره ها ولم نمیکنن.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • استیص‍ ‍آل
    • جمعه ۱۱ مهر ۹۹