شاید الان دو سال باشه که بیشترین تایم تخصصی رو روی دولوپ نرم افزار ها میزارم. دوساله که صبح ها با انگیزه نشستن پشت لپتاب از خواب بلند میشم و اگه تکانشی ایجاد نشه تا ۱۲ شب که دیگه چشمام در حال بسته شدنه لپتاب رو میبندم. البته تکانش های طول روز زیادن. باید غذا درست کنم. باید غذا بخورم. مغز درد میگیرم. گردن درد میگیرم. دست درد ایضا. گرسنم میشه و باید برم دستشویی. اگه نیرویی نباشه من اونیم که سه شیفت داره کار میکنه و چرا؟ چون لذت میبره. چون ساختن لذت بخشه. حل کردن مساله لذت بخشه. چون دیدن خروجی کار لذت بخشه. چون گرفتن دستمزد در ازای کاری که عاشقشی خیلی لذت بخشه‌ و اره این برنامه زندگی منه. آسونه؟ نه بی نهایت سخته. خوش میگذره؟ بعضی وقتا فقط میتونم گریه کنم. کلاس داره؟ هیچکس خبر نداره. پول داره؟ نه انقدری که وقت میزارم. پس چی؟ هیچی! صرفا وقتی انجامش میدم بهم خوش میگذره. فقط همین‌ و همینقدر ساده‌.

.

.

.

وقتی به یه چیزی خیلی علاقه داری سخت ترین کار دنیا این میشه که زمانت رو یه جوری مدیریت کنی که از گرسنگی نمیری یا از دستشویی نترکی یا از خواب غش نکنی‌ اینا فقط سه تا مغیره که در موردشون گفتم و متاثر هستن. متغیر های حقیقی خیلی خیلی زیادن و من همیشه در حال جنگ و بکش بکش زمانم هستم بین همه ماغیر های متاثر و توسعه نرم افژار